خاطرات کودکی شیرشاه

                                     ...

        ...

  شنبه ١٤ بهمن ١٣٩١ بود که   ما رفتیم نمایشگاه صدای عشایر   درنمایشگاه بین المللی تهران                                   عشایر ایران از همه استانها کشورمون اونجا بودند   کلی هم از سوغاتیهاشون نوش جان شد   اینقدر بدو بدو کردم که از خستگی زیاد   روی چمن های نمایشگاه ولو شدم   خلاصه جای همگیتون ...

  این یه مسابقه وبلاگی که باید توی اون توضیح بدیم   چرا وبلاگمون رو دوست داریم    راستی شرط مسابقه :   باید سه تا از دوستامونو به مسابقه دعوت کنیم   من توی این مسابقه از طرف مامان متین جون   از وبلاگ متین من  دعوت شدم     این قضیه کاملا مشخصه   منم مثل همه دفتر خاطراتمو دوست دارم   مخصوصا که   یادگاریهای دوستام هم همینجا ثبت میشه   . . . دوست جونیایی که دعوت میکنم   ١. متین طلا جونم   ٢. پرنیا جونم   ٣. نگار جونم مامان اینده ...

این پست فقط برای اون دوستای خوبمه که درخواست داده بودند ادرس فریم های عکسهامو براشون بفرستم منم برای خوشحالی همه ادرسهارو یکی یکی میذارم قسمت پیوند روزانه راستی سایت اتلیه سها هم توی همون قسمت هستش     دوستتون دارم خیلی زیاد       ...

امروز جمه 13 بهمن 1391 در حالیکه بابایی در حال و هوای نیمه بیدار از خواب و منم طبق معمول سحرخیز و شاداب به بابا جونم درخواست ددر دادم بابایی هم گفت هیرادم اگه زود حاضر بشی میبرمت منم بعد از 10 ثانیه برگشتم گفتم حاضرم بریم ددر     بابایی دیگه خواب از سرش پرید و نمیدونم چرا کلی خندید یه عکس یادگاری هم ازم گرفت فکر کنم خیلی قشنگ تیپ زده بودم البته بعدش تیپ قشنگ منو بهم زدند و خودشون حاضرم کردند و رفتیم ددر ...

...

      امشب سخن از جان جهان باید گفت      توصیف رسول انس و جان باید گفت   در شام ولادت دو قطب عالم   تبریک به صاحب الزمان باید گفت           ...