شیر کوچولوی ما شیر کوچولوی ما ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات کودکی شیرشاه

کاملا متفاوت

1392/9/22 19:35
نویسنده : عاشقش
2,015 بازدید
اشتراک گذاری

 

 سلام به همه دوستهای خوبم

 

چند وقت پیش عمه جون داشت تلفنی با یکی از دوستهاش صحبت میکرد

 

منم طبق معمول از فرصت بیشتری که دست داده بود برای شیطونی کردن

 

استفاده میکردم

 

اونروز یواشکی یه قرقره نخ برادشته بودم و رفتم یه گوشه تا باهاش بازی کنم که 

 

یهو داد زدم عمه من خودمو دستگیر کردم

 

یعنی تمام نخهارو پیچونده بودم دور دستها و پاهام

 

و چون عمه داشت صحبت میکرد نتونست بهم چیزی بگه و گله منو به دوستش کرد

 

که ببین یه لحظه غافل میشی خرابکاری میکنه

 

دوستش هم کلی خندید و گفت : ولی این کارش که خیلی بامزه بود

 

چرا این کارهاش رو توی وبلاگش نمینویسی

 

عمه جون هم که حسابی از دست من عصبانی بود گفت :

 

هیراد جون تمام روز در حال انجام دادن کارهای اینجوریه و برای نوشتنش

 

من فقط باید بشینم پای لپ تاپ و هیچکاری دیگه ای نکنم

 

ولی تصمیم برنوشتن چند تایی از اونها گرفت

 

niniweblog.com

واولیش هنر جدید منه یعنی عکاسی

 

یعنی هر وقت دستم به دوربین عمه جون برسه برمیدارم و

 

یا از خودم یا از دیگران عکس میگرم ،

 

این هم چند تا نمونه از هنر عکاسیم

 

niniweblog.com

این هم از هوس من در هوای سرد پائیزی

 

niniweblog.com

یه دانشجوی عکاسی هم از من اجازه خواست تا از من عکاسی کنه

 

با خندیدنم مشکلی نداشت چون همیشه لبخند روی لبمه

 

چند تا عکس ازصورت شاد من گرفت ،

 

بعد گفت هیراد جون میشه لطفا اخم کنی

 

ولی من هر چی سعی کردم موفق به انجامش نشدم

 

 

 این بزرگترها خواسته هاشون خیلی عجیبه ها

niniweblog.com

وسط عکاسی چشمهای تیزبینم افتاد به یه خرگوش بزرگ که

 

 آزادانه داشت توی بوته ها برگهارو میخورد

 

منم رفتم سراغش  و هی صداش میزدم

 

niniweblog.com

 

این هم نتیجه دیدن کارتونهای قرن ٢١ (پاندای کونگفو کار)

 

 

niniweblog.com

عمه جون اعتقاد داره من هر وقت لباس اسپایدرمنم رو میپوشم دیگه

 

  غیرقابل کنترل میشم

 

 این هم نشونه اش

 

این بافتنی که همه اش شکافته شده نتیجه یک هفته زحمت عمه جون بوده

niniweblog.com

تازگیها  اگر جایی مجسمه ببینم مثل همون ژست میگیرم و

 

عمه جون هم باید از من عکس بگیره

 

اینجا هم به زور میخوام عصای این پیرمرده رو بگیرم تا

 

 بتونم مثل خودش بشینم 

 

 

 عصا رو نتونستم بگیرم هیچی این پسر بچه هم کتابش رو بهم نمیده

 

 

ولی کنار این یکی خیلی راحت مثل  خودش شدم

 

niniweblog.com

اینها هم کمال همنشینی با عمه جون

 

من آب هویج رو با پوره های ریزش  دوست ندارم و

 

برای اینکه بخورم عمه جون برام از صافی رد میکنه

 

حالا دیگه خودم به خوبی یاد گرفتم

 

 

یه لحظه عمه جون رفت چیزی بیاره که من با رنده اومدم سراغ سیب زمینی تا

 

توی آشپزی کمکش کنم

 

موقع غذا خوردن عمه جون کلی نازمو میکشه

 

حالا منم میخوام به انگری بردم غذا بدم بخوره

 

کلی بوسش کردم و قربون صدقش رفتم ولی اون هم دقیقا کار من رو انجام میده

 

یعنی اصلا نمیخوره و من رو ناراحت میکنه僵尸娃娃0018

 

 

اینجا هم دارم نماز میخونم

 

 

 

خب عمه جون با چادر نماز میخونه دیگه僵尸娃娃0009

 

niniweblog.com

و حالا اختراعاهای من

 

بعد از یاد گرفتن معنای فوتبال و هندبال

 

یعنی توپی که با دست  یا پا با اون بازی میکنند

 

حالا یه ورزش اختراع کردم به نام شکم بال

 

یعنی توپی که باید با شکم شوت بشه

 

 

 

اینم جاقلمی  با متد جدید

 

niniweblog.com

برخلاف اعضای خانواده من تبلیغات تلویزیون رو خیلی دوست دارم

 

هر چیزی رو هم ببینم میگم برام میخری؟

 

یه روز هم تبلیغ تنتاک رو نشون میداد با التماس به عمه جون گفتم:

 

برام یه دونه بخر

 

عمه هم با تعجب گفت آخه اصلا میدونی این به چه دردی میخوره؟

 

منم با قیافه عالمانه گفتم :

 

بله که میدونم برای لاغر کردن شکم هستش

 

عمه هم بغلم کرد و گفت خب ببین تو لاغری شکم نداری

 

منم قیافم رو اینجوری کردمو گفتم : نخیر من چاقم شکمم هم خیلی چاق شده

 

 

البته چند تا عکس و شیطونیه دیگه هم هستش که فعلا اپلود نشد

 

که بعدا اضافشون میکنمniniweblog.com

 

niniweblog.com

راستی شهرزاد این ماه پر بود از عکسهای خوشگل دوستهای من

 

امیرعلی جونم

متین جونم

باران جونم

سید محمدرضا جونم(که کلی دلم براش تنگ شده )

 

آخه وبلاگ محمدرضا جون چند ماهیه آپ نمیشه

 

انشالله  سلامت و شاد باشند

 

 

دوستتون دارم یه عالمه

 

 

پسندها (7)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (34)

مامان الیار
23 آذر 92 22:41
سلام عزیزم خیلی پست جالبی شده افرین به این گل پسر میبوسسسسسسسسسسسسسسسسسم
عاشقش
پاسخ
مرسی عزیزم
ستارگان آسمان من
24 آذر 92 1:01
سلام عزیزم این پسر بچه ها که همش مشغول خرابکارین...خانمی هیراد پیش شما زندگی میکنه؟
عاشقش
پاسخ
سلام گلم ، این زمونه مثل اینکه دختر و پسر نداره اخه اونهایی هم که دختر دارند وضعیتشون همینه هیراد جون از صبح تا بعدازظهر خونه ما هست بعد میره پیش مامان و باباش
لیلا مامان پرنیا
24 آذر 92 15:40
قربون تو پسر شیطون بلای خاله کلی دلم برات تنگ شده بود امیدوارم همیشه شادو سلامت باشی عزیزمدیگه حاصل زحمات عمه جون رو به هدر ندی چه جوری دلت اومد اون بافتنی رو بشکافیمن خودم درد کشیده بودم میفهمم چه حالی شدی لیلا جون
عاشقش
پاسخ
خدا نکنه خاله جون خاله جون من هم شکافتن رو دوست دارم هم مثل یه پیشی کوچولو بازی کردن با کلاف و باز کردنش و حسابی گره گره کردنش فکر کنید بیچاره عمه پرنیا جون شما هم اره
متین
24 آذر 92 17:18
سلام عمه جون مدتیه ازتون بی خبریم خوبین؟ ماشالا به این پسر نازنین با این شیرین کاری هاش عزیز دلم خیلی کاراش با مزه است ببوسش
عاشقش
پاسخ
ممنون گلم ، خداروشکربرای یه مقدار سیستمم مشکل داره گلم ، منم که تنبل دیگه هیچی ممنون که بخمون سر میزنید دوستتون داریم خیلی زیاد
خواهر فرناز
24 آذر 92 18:24
سلام لیلا جونم خوبین ببخشید چند وقته کم رنگ شدیما شرمنده سرمون به درس وکتاب وترجمه و.....است خیلی ناز وشیطون شده ازدست تو پسمل گل گلیییییییییییییییییییییییی
عاشقش
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم، موفق باشی
خواهر فرناز
24 آذر 92 18:24
سلام مامان گلی من یه وبلاگ طراحی کردم نمونه عکس های طراحی شده ام را توش گذاشتم اگه کسی میخواست تم طراحی کنه یا حتی عکس بهم خبر بدین تا براش انجام بدم برای شما دوست جونم مجانیه برای دوستای دوست جونمون با قیمت خیلی کم البته وبمون هنوز کامل همه را آپلود نکردم چون خیلی وقت میگیره ولی به زودی کلی عکس توش اپلود میشه اینم ادرسشه http://aksghashang.persianblog.ir/ راستی اگه دوست داشتین لینکش کنید متاسفانه نی نی وبلاگ تو قسمت سوالات که به صورت در خواست نوشته بودم تاییدش نکرد مجبور شدم این طوری مزاحمتون بشم
عاشقش
پاسخ
سر زدم گلم ولی متاسفانه عکسهاش باز نشد برام ولی بازم میام و حتما لینکش میکنم ، موفق باشی گلم
سارا
24 آذر 92 20:46
فدای همه شیطونیهات عزیز خاله
عاشقش
پاسخ
خدا نکنه خاله جون
متین من
24 آذر 92 22:46
سلام خوبی مرسی لیلا جون
عاشقش
پاسخ
سلام گلم ، قابلی نداشت عزیزم
مامان پارسا و پوریا
25 آذر 92 0:41
نمیدونم این وروجک کلا چرا اینقد شیرینه
عاشقش
پاسخ
کوچولوها با تموم شیطنتهاشون واقعا شیرین و خواستنی هستند چون هنوز پاکند
مامان پارسا و پوریا
25 آذر 92 0:43
ماجراهائی داری با این هیراد جون ها!
عاشقش
پاسخ
اینها همش یک اپسیلونش بود
mamane m@ni
25 آذر 92 1:47
به به چه پسر شیطون بلایی ماشالا هزار ماشالا بدون اون لباس ها هم چیزی از اسپایدرمن کم نداری ها خاله جون اون نخا هم لابد حکم همون تار رو داره که تنیدی دور خودت وروجک نماز خوندنت هم جالبه خاله عمه جون بیشتر از این وروجک بنویس که واقعا خوندنیه خاطراتش
عاشقش
پاسخ
خاله جون منم به عمه میگم کارهام کلی خاطره خوندی میشه ولی نمیدونم برای شیطونیهام چرا همش عصبانی میشه بوس برای مانی جونم
مرجان مامان آران و باران
25 آذر 92 1:54
خصوصی
عاشقش
پاسخ
مرسی عزیزم
سپید مامان علی
25 آذر 92 11:19
ماشالا به هیراد خان وروجک... چه کارهایی که نمیکنه ماشالا خیلی بازیگوش و شیطونه کلی به کارهاش خندیدم مخصوصا میخواسته مثل مجسمه ها بایستهیا شکم باال یا نخ کاموا خودش رو دستگیر کرده ببوسش ما آپیم
عاشقش
پاسخ
تازه این یه کوچولوش بود خاله جون ممنونم ما هم زودی اومدیم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
26 آذر 92 16:34
باید سر فرصت بیام و پست جدید و بخونم خیلی وقت بود اپ نکردی بودی عمه لیلا جون دلمون براتون تنگ شده بود هیراد ناز نازی رو برام ببوس مامانی هم سلام برسون
عاشقش
پاسخ
زهرا جون سیستمم مشکل داره هم برای اپ کردن هم کامنت گذاشتن اذیت میکنه البته از مشکلات نتمون هم که دیگه نگو ولی تند تند میایم به همه سر میزنیم سلام رسون سلامت این بوسها هم برای ایلیا جونم
lمامان شیدا
27 آذر 92 0:33
هیراد جونم آخه شما چقدر شیرینی عــــــــزیزم ماشالله شیطونیات هم حرف نداره جون میدی برای هم بازی شدن با الینای من قربون نماز خوندنت پسر گلم
عاشقش
پاسخ
ممنونم خاله جون ، شما لطف دارید خدا نکنه
مامان مرضیه
27 آذر 92 8:37
قربون هیراد جونم بشم که چقد شیطونه من اون نخ بازیتو خیلی دوس دارم عزیزم
عاشقش
پاسخ
خدا نکنه خاله جون
lمامان شیدا
27 آذر 92 8:58
محفل آریاییتان طلایی ، دلهایتان دریایی ، شادیهایتان یلدایی ، پیشاپیش مبارک باد این شب اهورایی روی گل شما به سرخی انار
عاشقش
پاسخ
ممنون ، بر شما هم مبارک
مامان آرمان
27 آذر 92 12:07
سلام خدا هم این پسر شیرین با این همه شیرینکاری را حفظ کنه هم عمه مهربونش که بسیار تیز بین و با دقت تمامی صحنه های جالب زندگی این پسر عزیز را ثبت کرده و روایت کرده.دستت درد نکنه عمه جون
عاشقش
پاسخ
ممنونم خاله جون
نگاری
27 آذر 92 16:10
ای جونمممم وروجک من من عاشق بچه های وروجک شیطونم کلی بوس ابدار
عاشقش
پاسخ
ادرین جون رو ببوس
مامان مهرزاد جان
28 آذر 92 10:53
سلام عمه دوست داشتنی خوش به حال هیراد جون با این عمه مهربونش
عاشقش
پاسخ
سلام خاله جون
محیا مامان دینا
29 آذر 92 1:29
کارت مثل دینا میمونه هیراد جونم من عاشق این شیطونیای شما بچه ها هستم دوست دارم عزیزم.
عاشقش
پاسخ
پس درود بردوست خوبم دینا جون خاله جون منم دوستتون دارم
زهرا عمه سروش
29 آذر 92 13:38
یلدا شناسنامه هویت قوم به غارت رفته ماست،قومی که کوروش بزرگش میگفت:"هان ایرانیان،حتی اگر شاد نباشید وظیفه دارید شادی را گرامی دارید و غم را خوار شمارید." یلدا گوارای وجودتان باد.
عاشقش
پاسخ
ممنونم عزیزم
مامان پویا(عمه بزرگ سروش)
29 آذر 92 21:56
یک ثانیه ازعمرهمین یک شب یلدا***باعث شده تاصبح به یمنش بنشینیم ده قرن زعمرپسرفاطمه طی شد***یک شب نشدازهجرقیامش بنشینیم پیشاپیش شب یلداروبه شماتبریک گفته وفرارسیدن اربعین حسینی رو تسلیت عرض می کنم.
عاشقش
پاسخ
مامان پویا
29 آذر 92 22:01
آفرین به آقا هیرادچه عکسای هنری گرفته. اما عمه ی خوش اخلاقی داره اگه بافتنیای منو کسی بهم بریزه بدجوری شاکی میشم. آقاهیرادکلاف کاموارو باتارهای عنکبوت اشتباه گرفته!
عاشقش
پاسخ
ممنون خاله جون شما که اون لحظه اونجا نبودید که قیفه عمه جون رو ببینید دقیقا این شکلی بود
فرناز خاله آرسن جون
30 آذر 92 15:25
روی شما مثل گل هندونه ، خنده هاتون مثل قاچ هندونه ، روزگارتون مثل پوست هندونه ، جیبتونم پر تخم هندونه یلداتون مبارک
عاشقش
پاسخ
مرسی بر شما هم مبارک
مامان پارسا و پوریا
30 آذر 92 15:26
چه سخاوتمند است پاییز که شکوه بلندترین شبش را عاشقانه پیشکش تولد زمستان کرد زمستانتان سفید و سلامت . . . یلدا مبارک
عاشقش
پاسخ
بر شما هم مبارک
مامان ارشیا
30 آذر 92 18:40
یلداتون مبارک
عاشقش
پاسخ
یلدای شما هم مبارک
علی اصغر
30 آذر 92 22:46
امشب شب یلدا ست شب فال.. شب عشق.. شب هندونه.. روی شما مثل گل هندونه ، خنده هاتون مثل قاچ هندونه ، روزگارتون مثل پوست هندونه ، جیبتونم پر تخم هندونه هندوهاتون هم قرمز و هم شیرین و هم آبدار دلتان دریایی *** شادی تان یلدایی *** سلام عمو جون عجب اختراعی شکم بال
عاشقش
پاسخ
ممنون عموی خوبم
خاله کمیل و کیان
1 دی 92 0:55
از دیدن همچین پستای کاملی لذت میبرم قربونت برم که مثل مجسمه ها..... مردی شده دیگه کمک میکنه یه ورزش جدید به نام شکم بال و جامدادی که هیراد اختراع کرده مگه بده نماز خوندنت با چادر قبول باشه
عاشقش
پاسخ
ممنونم ،خدا نکنه خاله جون دوستتون دارم
مامان حسام كوچولو
1 دی 92 2:07
محفل آریائی تان طلائی ، دلهایتان دریائی ، شادیهایتان یلدائی مبارک باد این شب اهورائی . . . ★。˛ °.★__ *★* *˛. ˛ °_██_*。*./ \ .˛* .˛.*.★* *★ 。* ˛. (´• ̮•)*˛°*/.♫.♫\*˛.* ˛_Π_____. * ˛* .°( . • . ) ˛°./• '♫ ' •\.˛*./______/~\ *. ˛*.。˛* ˛. *。 *(...'•'.. ) *˛╬╬╬╬╬˛°.|田田 |門|╬╬╬╬ . ¯˜"*°•♥•°*"˜¯`´¯˜"*°•♥•°*"˜¯` ´¯˜"*°´¯˜"*°•♥•°*"˜¯`´¯˜"*°•
عاشقش
پاسخ
محیا مامان دینا
1 دی 92 10:44
یلدات مبارک شیرشاه کوچولو
عاشقش
پاسخ
ممنونم خاله جون
لیلا مامان پرنیا
1 دی 92 22:22
چه سخاوتمند است پاییز که شکوه بلندترین شبش را عاشقانه پیشکش تولد زمستان کرد زمستانتان سفید و سلامت . . . قربون پسر شیطون بلا لحظه هاتون شادوتنتون سالم
عاشقش
پاسخ
ممنونم ، بوس برای پرنیا جونم
غزل
5 دی 92 16:00
قربونت برم خاله جون با تموم شیطنتهات مخصوصا اسپایدرمن شدنت و اختراعاتت فدای محبتت به عروسکت هم بشم که غصه غذا خوردنشو داری
عاشقش
پاسخ
خدا نکنه خاله جون ، دوستت دارم
مهسا مامان نورا
6 دی 92 18:23
ای جان پست بسیار جالب و دیدنی و دوست داشتنی راستی عمه لیلا منم دوست دارم عکس نورا رو بزارم تو مجله شهرزاد اما نمیدونم باید چکار کنم و کجا برم عکس بفرستم میشهمن ذرو راهنمایی کنی؟