مراسم روز درختکاری البته با 20 روز تاخیر
١٥ اسفند قرار بود با عمه جونی بریم بوستان ولایت
تا در مراسم درختکاری همراه با کوچولوهای دیگه شرکت کنم
اما چون هوا خیلی بارانی بود، نشد ولی فرداش رفتیم
اما متاسفانه دیگه از مراسم خبری نبود
رفتیم دفتر مدیریت پارک وبعدش خودم تنهایی رفتم پیش مدیر پارک
گفتم عمو جونم من میخوام نهال بکارم
همه خندیدندو گفتند که مراسم فقط دیروز بوده
اما چون از من خیلی خوششون اومده بود به من یه نهال خوشگل دادند تا ببرمو خونمون بکارم
اما عمه جونی گفت که این بزرگه ما نیتونیم ببریم
و بعدش عموی مهربون یه نهال کوچولوی رزماری به من داد تا دیگه عمه جون بهونه نیاره
نهال کوچولو با تاخیر فراوان پنجم عید توی میدان جلوی خونمون کاشته شد
این ابزار باغبانی رو دوست عمه جونی برام گرفته
منم با همون ابزار رفتمو اول زمین رو کندم
یه مقدارکه گود شد بعدش
ریشه نهال کوچولو رو گذاشتم توی خاک
شروع کردم آروم به خاک ریختن دورش
وقتی تمام جاهای خالیو خاک ریختم
کمی با پام خاکو فشرده کردم تا هوا نداشته باشه
حالا نوبت اب دادن به نهال خوشگلمه
حسابی ابیاریش کردم تا زود زود رشد کنه
ما کوچولوها زمین رو سبز سبز با درختاش دوست داریم