شیر کوچولوی ما شیر کوچولوی ما ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات کودکی شیرشاه

برای وفای عهدشون به من رفتنیم ماهی خریدیم

1391/9/20 22:51
نویسنده : عاشقش
584 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

یادتون میاد یه روز نوشته بودم مادربزرگم بهم قول داد که بریم تا برام یه ماهی بخره تا من بتونم توی دستام بگیرمش چند روز پیش این اتفاق بالاخره افتاد و رفتیم یه ماهی خریدیم اینجوری:рыбак

اول رفتیم مغازه پروتئین فروشی اونم از همه رقم دریایی و علف خوارو و دانه خور

من چند تا از اونارو انتخاب کردم که برام بگیرند

بعدش اونهارو بدون اینکه بدیم پاکشون کنند خردیم بردیم خونه

ولی توی خونه فقط یکیشو بدستم دادند

ولی تا میخواستم تو دستم بگیرمش همش لیز میخورد

اه اه چقدر ماهیه کثیفه انگار نه انگار تو اب زندگی میکنه

 حالا خوبه کلی هم شستنش بعد دادن به من

میدونم چیکار کنم از دمش میگیرمش تا دیگه فرار نکنه

دیدی بالاخره گرفتمت

وییییییییییییییییییییییییییی دستم چه شکلی شد

چه حس مزخرفیه توی دست گرفتن یه ماهی

اصلا خوشم نیومد

                          счастливый рыбак

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

نگاری
20 آذر 91 23:16
اخی نازی
نگاه کن ماهی رو چجوری می گیره
اخی واسش چقدر جالبه
کلی بوس بوس هیراد جونی


ممنون خاله نگار جونم ، بیصبرانه منتظر نی نی شما هستیم کلی بوسسسسسسسسس برای خاله و نی نی


لیلا مامان پرنیا
22 آذر 91 0:16
عزیز خاله بهت رای دادم امیدوارم برنده بشی ولی نشدی بازم خوشگل پسر برای ما برندس


ممنون خاله جونم معلومه که من برنده ام چون خاله های مهربونی مثل شما ودوستای خوبی مثل پرنیا جون دارم
علامه كوچولو
22 آذر 91 8:49
سلام عزيزم
من به هيراد عزيزمون با امتياز 5 راي دادم


مرسی خاله جونم کلی بوس برای علامه کوچولو
عمه هديه
22 آذر 91 9:31
سلام عمه قشنگم
فداي شيرينكاري هات بشه عمه، نفسم كه دوست داري همه دنيا رو با دستاي كوچولوت امتحان كني
امروز يه متن قشنگ خوندم دوست دارم براي تو هم يادگاري بمونه
اگر توثروتمند باشي ...سرما يك نوع تفريح ميشود تا پالتو پوست بخري... خودت را گرم كني وبه اسكي بروي...
اگر فقير باشي...برعكس... سرما بدبختي ميشود و آن وقت ياد ميگيري كه حتي از زيبايي يك قطره زير برف متنفر باشي ....
كودك من...
تساوي تنها در آن جايي كه تو هستي وجود دارد ....
ما تنها دررحم با هم برابر هستيم
آدرس كتابش هم برات ميذارم بزرگ شدي دوست داشتي مطالعه كني
نامه به كودكي كه هرگز زاده نشد ( نويسنده: اوريانا فالاچي)

ممنونم عمه جونم ولی حتی تفاوت میان رندگانی در دوران جنینی هم وجود دارد میدانی که




مامان امیر علی پسر اژدها سوار
22 آذر 91 9:45
مامانی ماهم به گل پسری رای دادیم راستی خوشحال میشم به وب پسر منم سر بزنید


ممنونم انشاالله جبران کنیم خاله جونم امیر علی جونو کلی ببوسین


شبنم
23 آذر 91 12:09
سلام هیراد جونیه نازم. الهی خاله نم نم فدای خنده های نازت بشه...من خیلی خیلی دوست دارم و از الان که کوچولویی و تاهر سنی که اینو میخونی تو قلب من هستی. عاشقت:نم نم