شیر کوچولوی ما شیر کوچولوی ما ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات کودکی شیرشاه

درخواست ددر

1391/11/13 11:58
نویسنده : عاشقش
572 بازدید
اشتراک گذاری

امروز جمه 13 بهمن 1391 در حالیکه بابایی در حال و هوای نیمه بیدار از خواب و منم طبق معمول سحرخیز و شاداب به بابا جونم درخواست ددر دادم بابایی هم گفت هیرادم اگه زود حاضر بشی میبرمت منم بعد از 10 ثانیه برگشتم گفتم حاضرم بریم ددر  نیشخند

 

بابایی دیگه خواب از سرش پرید و نمیدونم چرا کلی خندید یه عکس یادگاری هم ازم گرفت فکر کنم خیلی قشنگ تیپ زده بودم البته بعدش تیپ قشنگ منو بهم زدند و خودشون حاضرم کردند و رفتیم ددر

❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

ماماني كسرا
13 بهمن 91 14:20
چه عمه باسليقه اي


ممنون عزیز ، ولی این هنرمندیه هیراد جون و باباشه در منزل خودشان *


مامان آوا
13 بهمن 91 15:42
هیرداد جون نه به اون کلاهت نه به اون لباست .چه بامزه.








مامان ساجده
13 بهمن 91 16:16
از دست تو وروجک


.
مونا
13 بهمن 91 19:31
الهی قربون تیپ زدنت بشم خاله جون
دیگه اخر ددری هایی


خدا نکنه خاله جون ، ما اینیم دیگه *****
مامان ملیسا و مهدیس
14 بهمن 91 0:11
چه تیپ با حالی زدی آقا هیراد!!!خیلی خوشم اومد!!!!الهی خاله قربونت بشه!!


خدا نکنه خاله خوبم *
الی مامی آراد
14 بهمن 91 2:07
قربون این پسر خوشتیب بشم من


خدا نکنه خاله جون *
غزل
14 بهمن 91 9:44
الهی فدای حاضر شدنت عزیزم
کاش اونجا بودم کلی میخوردمت نفسم


خدا نکنه *
مهسا مامی کیارش
14 بهمن 91 10:09
جوجه خیلی باحال تیپ زدی.آخه عزیزم اینجوری بری که تو زمستون سرما میخوری


vania
14 بهمن 91 11:18
سلام

از وبلاگ زيبا و پر محتواتون بازديد كردم ، اگه مايل باشي با هم تبادل لينك كنيم . در صورت تمايل لطفاً خبر بده

مرسي . موفق باشي



حتما عزیزم با کمال افتخار ****
مامان حمید کوچولو
14 بهمن 91 16:30
خخخخخخ.یعنی اون لباست منو کشته.

اون کلاه واون بادیت خیلی به هم میان


بهاره مامان ونداد
14 بهمن 91 17:00
خیلی بلایی بچه جونی ما اپیم


ما هم اومدیم *
مامان آنی
14 بهمن 91 18:56
تیپت منو کشته عسل


متین من
15 بهمن 91 16:58
افرین به هیرداد که ازهمین حالا بلده تیپ بزنه
لیلا مامان پرنیا
15 بهمن 91 19:25
تیریپت منو کشته


نگو خاله جون


نرگس مامان باران
16 بهمن 91 2:57
خیلی با حاله


مرسی خاله جون
زهره
16 بهمن 91 11:44
che saligheeeeeeeeeeeeeee


مامان امیر علی پسر اژدها سوار
16 بهمن 91 11:57
ای جانم عزیزم چه تیپه اروپایی زده واس خودش


زهرا مامان امير علي (شيرين گندمگ )
17 بهمن 91 1:16
قربونت برم با اون حاضر شدنت . چه تناسبي دارن لباسات با هم . مخصوص تو زمستون عزيزم


vania
17 بهمن 91 9:01
سلام هيراد جان
من هم شما رو لينك كردم ، اميدوارم دوستهاي خوبي براي هم باشيم

موفق باشي عزيزم


ممنونم * خوشحالم کردید *
مامان صدف
17 بهمن 91 9:32
عزیزم. چه تیپ تابستونی هم زده


امیر مهدی و عمی
17 بهمن 91 18:58
سلام
عاشق این شیرین کاریهاشونم
نازنین پسر میخواسته از فرصت حداکثر استفارو بکنه سریع کمترین لباسو تنش کرده


استفاده از فرصت فقط برای لحظات دلخواه * امیرمهدی گلمو ببوس *
خواهر فرناز
17 بهمن 91 20:10
چشه بچه میخواد بره ددر
خوب یکم هوا سرده ولی من تحمل میکنم
خوبه بابایی پاشو بریم ددر
(بین خودمون بمونه اگه دیر اماده میشدم بابایی میخوابید منم سریع پریدم حاضر شدم زود بریم ددر)


ابجیه فرناز جون ببیند ففط شما درکم میکنید * دوستتون دارم *


نگاری
18 بهمن 91 1:05
اخی خوشتیپ می خواستی بری ددر نمی خواستی بری دریا که



اخ خاله جون گفتی دریا و منم دلم خواست *
مامان یلدا و سروش
18 بهمن 91 14:06
ای جونم چه پسر خوشتیپ


فرناز خاله آرسن جون
18 بهمن 91 16:23
چه تیپ باحال زده این آقا هیــــــــــــراد بوس بوس فراووووووون


ممنونم
مامان بردیا
19 بهمن 91 8:04
سلام
عاشقت شدم خوشکلم
بردیا هم سن و سال هیراد جونه خوشحال میشم با هم دوست بشن.اگر با تبادل لینک موافقید لطفا خبرم کنید.


ممنون گلم ، با کمال افتخار لینک شدید *
لیلا
28 بهمن 91 10:10
خدا حفظش کنه