شیر کوچولوی ما شیر کوچولوی ما ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

خاطرات کودکی شیرشاه

نصفه روز متعلق به من از نوروز

  بعد از ظهر یکی از روزهای عید فقط به بیرون بردن من تعلق داشت   بازم رفتم شهربازی   کلی بازی کردم و خوش گذروندم   تازه درخواست گریم شدن هم دادم   فکر کنم خیلی بزرگ شدم  .....آخه    آخه از بازیهای خطرناک خیلی خوشم میاد آخر شب هم از خستگی به معنای تمام غش کردم اینم چند تا از عکسهای اولین رفتن من به شهربازیه   دقیقا یکسال پ...
25 فروردين 1392

بازی جدید در کاخ نیاوران

  روز سوم عید امسال یعنی نوروز ١٣٩٢   برای دیدن اخرین روز جشن نوروزی که در کاخ نیاوران    بر پا بود به اونجا رفتیم   خیلی ها اومده بودند و جشن زیبایی بود اما   من فقط از قسمت آهنگها و رقصهاشون خوشم میومد   تازه بعضی از برنامه ها هم با همکاری بنده اجرا میشد   چون همش اون وسط بودم   اینجا هم از این مکعبه توی میدون جلوی کاخ خوشم اومده         به افتخار رقصهای من کلی دست و سوت زده شد     بعد از رقصیدن گروه ........     ...
21 فروردين 1392

دومین بازدید هیراد جون از باغ وحش ارم

                                                                        عید امسال یعنی نوروز 1392 هم دقیقا مثل پارسال    برای دیدن حیوانات رفتم باغ وحش ارم   با دیدن اون همه حیوانات مختلف یکجا کلی ذوق زده شده بودم   تنها سوا...
19 فروردين 1392

مراسم روز درختکاری البته با 20 روز تاخیر

  ١٥ اسفند قرار بود با عمه جونی بریم بوستان ولایت   تا در مراسم درختکاری همراه با کوچولوهای دیگه شرکت کنم   اما چون هوا خیلی بارانی بود، نشد ولی فرداش رفتیم   اما متاسفانه دیگه از مراسم خبری نبود   رفتیم دفتر مدیریت پارک وبعدش خودم تنهایی رفتم پیش مدیر پارک   گفتم عمو جونم من میخوام نهال بکارم   همه خندیدندو گفتند که مراسم فقط دیروز بوده    اما چون از من خیلی خوششون اومده بود به من یه نهال خوشگل دادند تا ببرمو خونمون بکارم    اما عمه جونی گفت که این بزرگه ما نیتونیم ببریم  ...
17 فروردين 1392

هیراد و هفت سین ها در نوروز 1392

  بازم سال نو بر همه مبارک   هفت سین خونه خودمون   هفت سین خونه مامان منظر جونم   هفت سین کاخ نیاوران   هفت سین نور تهران   هفت سین ورودی برج میلاد   اینم هیراد جونی و بزرگترین هفت سین تهران     عکسهای هفت سین های مختلف زیاد بودند   که تعدادیشونو انتخاب کردمو گذاشتم     ...
16 فروردين 1392

عیدی سها و سوپرایزی برای هیراد جون و خانواده

  روز پنجم عید یکی از عیدیهام بدستم رسید   عیدی از طرف اتلیه سها   یعنی چاپ عکس نوروزی من روی جلد ماهنامه فصل نو           خلاصه کلی سوپرایز شدیم             مامان جونم اول صبح عکس پسملی خوشتیپ و خوشگلشو    روی جلد مجله سکوی روزنامه فروشی دیدش       بعد هم با اطلاع رسانیش به بابا جونی و بقیه ،   اونها هم با خوشحالی رفتند و خریدنش   منم با دیدن عکسم روی جلد مجله یه عالمه ذوق ک...
7 فروردين 1392

آتیش بازی یه آتیشپاره (1391 چهارشنبه سوری)

           مواظب باش چهار شنبه سوری برق چشمام رو با آتیش اشتباه نگیری . . .   سه شنبه بیست و نهم اسفند 1391    آخر سر هم با آرزوی سلامتی و خوشبختی برای خودم   وهمه نی نی های دیگه    با لن آرزوهامو فرستادم  آسمون ...
29 اسفند 1391