١٥ اسفند قرار بود با عمه جونی بریم بوستان ولایت تا در مراسم درختکاری همراه با کوچولوهای دیگه شرکت کنم اما چون هوا خیلی بارانی بود، نشد ولی فرداش رفتیم اما متاسفانه دیگه از مراسم خبری نبود رفتیم دفتر مدیریت پارک وبعدش خودم تنهایی رفتم پیش مدیر پارک گفتم عمو جونم من میخوام نهال بکارم همه خندیدندو گفتند که مراسم فقط دیروز بوده اما چون از من خیلی خوششون اومده بود به من یه نهال خوشگل دادند تا ببرمو خونمون بکارم اما عمه جونی گفت که این بزرگه ما نیتونیم ببریم  ...