شیر کوچولوی ما شیر کوچولوی ما ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات کودکی شیرشاه

تبریک اعیاد شعبانیه

    فرا رسیدن اعیاد شعبانیه بر شما مبارک   دعای هر لحظه ام   خدایا خودت همیشه از این فرشته های کوچولو   محافظت کن       ...
21 خرداد 1392

تعطیلات خرداد 1392

      اول از همه عیدتون مبارک     امیدوارم که تو این تعطیلات همگی سلامت بوده باشید   ما هم روز اول تعطیلیو رفتیم پارک آب و آتش   یک متری اسکوتر سواری کردم کمی هم آب بازی     چون شب وفات امام موسی (ع)بود   مشعلها روشن نشد   بعدشم هم برگشتیم خونه           روز دوم هم رفتیم دریاچه چیتگر     اینبار هوا خوب بود البته از آفتاب سوزان راه فراری نبود     ولی خیلی خیلی خوش گذشت...
19 خرداد 1392

از اون یکی جمعه تا اون جمعه و این جمعه که گذشت

          جمعه بیست و هفت اردیبهشت   شرکت در جشن تولد خودمونی     طی دو هفته چند باری هم به هفت حوض سر زدم     جمعه سوم خرداد هم رفتم پارک و کلی بازی کردم     دوربین پیشمون نبود و خب مثلا اون بالاییه منم   دارم تاب میخورم   یکشنبه  پنجم خرداد اولین سالگرد فوت بابای مامانی بود     یادش همیشه سبز     و اما جمعه دهم خرداد   اینبار ر...
12 خرداد 1392

گشتی در خاطرات (تلخ یا شیرین)

  اول از همه از چند روز پیش بگم بعدش ....   میریم به دو سال قبل یعنی اواخر اردیبهشت ١٣٩٠   شنبه ٢١ اردیبهشت آخرین روز برگذاری    بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بود   منم با عمه جونی رفتم ببینم چه خبره   فقط تو چادر های غرفه کودک گشت زدیم   چند تا کتاب و بازی خریدیم   با بچه ها نقاشی کشیدم خمیر بازی هم کردم    یه تقویم بزرگ مخصوص کودک وکلی بادکنک جایزه گرفتم   تو جشن شبکه دو که به طور زنده پخش داشت هم شرکت کردم   عمو مهربون مجری برنامه بود    یه عالمه ...
24 ارديبهشت 1392

اندر احوالات بیستم اردیبهشت 92

  اول سلام به روی گل همتون   امروز جمعه بیستم اردیبهشت بالاخره طلسم شکسته شدو   موفق شدیم بریم نمایشگاه گل پارک گفتگو   خیلی زیبا گلها رو تزئین کرده بودند اما   من هیچی بهم خوش نگذشت چون   هم هوای سالن بینهایت دم داشت هم اینکه    چون روز آخر نمایشگاه بود و هم روز تعطیلی   اونجا خیلی خیلی شلوغ بود   منم که کوچولوی کوچولو   دو نفر که جلوم وامیستادند دیگه هیچی نمی دیدم   خلاصه اینقدر بدقلقی کردم که بقیه همراهام مجبور بشند   ...
20 ارديبهشت 1392

آب بازی یه اتیشپاره در آب و آتش

    دوست جونیام سلام من کلا آب و آب بازی رو خیلی دوست دارم   برای همین همیشه سعی میکنم غیر از گلهای حیاط    گلهای قالی رو خودم یواشکی آب بدم   فکر کنم کمی هم رشد کردند و بزرگتر شدند   وقتی هم بزرگترها چشم میگردونند میبیند که   هر شیر آبی که دستم بهش میرسه باز شده   من نمیدونم نگران قبض آب هستند یا سرما خوردن من   برای اینکه من دست از آب بازی توی خونه بردارم حدود سه هفته پیش جمه شب   رفتیم بوستان اب و اتش   خیلی تماشایی بود   با وجود هوا ی خیلی سرد،فواره های زمین...
18 ارديبهشت 1392

شیر کوچولو اوف شده

      امروز بر خلاف شیطنت های همیشگیم   روی کامیونم آروم  نشسته بودمو سی دی کوچولوها رو میدیدم   که یهو نمیدونم چطور شد   قسمت باری کامیون خورد توی صورتم   درد وحشتناکی بود و زودی زدم زیر گریه   عمه ای پرید منو محکم بغلم کرد گفت:    چیزی نشد عزیزم ،هیچی نیست گلم   ولی رنگ خودش مثل گچ دیوار شده بود   آخه گوشه باری خورده بود توی لبم و خیلی خون می اومد   سریع منو رسوند درمانگاه نزدیک خونمون   دکتر دید وگفت چیزی نیست ولی یه دونه بخیه میخواد   خیلی زود کارشون تموم شد ولی من خیلی تر...
16 ارديبهشت 1392

جشنواره عکس نوروزی1392

        این جشنواره عکس هم با تمام زحمتهاش بالاخره به پایان رسید     و هیراد خوشتیپه با ١٦٤٢ رای بین ٣٦١ شرکت کننده خوشگل نازنازی     مدال برنز رو به گردن آویخت         یعنی من   نفر سوم شدم         رتبه نام کودک تعداد رای مجموع امتیاز 1 مطهره رحیمی 3191 15954 2 آوا مطلبی 2846 14230 3 هیراد رحمجو ...
15 ارديبهشت 1392